عنوان دوم کتاب « قدرت صبر در دنیایی که وسواس پیشرفت زودهنگام دارد» این ضرب المثل معروف را به یاد میآورد:
گر صبر کنی زغوره حلوا سازی
و گویا ریچ کارلگارد کتاب را دقیقا در ستایش همین ضرب المثل و ذکر آسیبهای بیتوجهی به آن نوشته است.
اولین نکته که به نظرم رسید، این است که شاید بهتر بود برای بیان چنین منظوری، به جای کلمهی «دیرشکوفاشدگان» از عنوان «دیرتر شکوفاشدگان» استفاده میشد. چرا که خود کلمهی «دیرشکوفاشدگان» گویا نوعی از سرزنش را به همراه دارد که این مساله خلاف منظور نویسنده است.
کتاب پیش رو در 9 فصل تدوین شده و نویسنده مطالب مورد نظر خود را اغلب با ذکر چندین نمونه از افراد زودشکوفا و دیرشکوفا بیان میکند.
هرچند او تعریف مشخصی از «شکوفاشدن» ارائه نمیدهد، اما با توجه به شواهد ذکر شده، منظور از «شکوفایی» رسیدن به موفقیت شغلی و اجتماعی یا موفقیت قابل توجه است؛ چنان که همهی مثالها و نمونهها نیز از افراد موفق و مشهور هستند.
ورود افراد بالای 30 سال ممنوع
در فصلهای ابتدایی کتاب، نویسنده به معضلی اشاره میکند که بیشتر گریبانگیر جامعهی آمریکا و سایر جوامعی است که تحت سیطرهی مدرنیته قرار دارند.
«وسواس پیشرفت زودهنگام»
«امروزه ممکن است تمام کارهای درست را انجام دهید، سخت درس بخوانید، در آزمون sat شرکت کنید، به دانشگاه محلی یا ایالتی بروید؛ ولی هنوز هم عقب بمانید. شما میتوانید مسیری را دنبال کنید که برای نسلها پلکان موفقیت بوده ولی هنوز هم به حاشیه رانده شوید.
چرا؟
خب شما این کار را با مهارت و سرعت کافی انجام نداده اید.
مهارتهای آزمون دادن شما در 17 سالگی عالی نبوده. لذا شما احتمالا از بازندههای زندگی هستید.»
همچنین به نقل از زودشکوفاشدهی 19 سالهای که بعدا معلوم شد 32 ساله بوده و به لطف جثهی کوچکش موفق شده خود را 19 ساله جا بزند، مینویسد: «اگر مردم میفهمیدند 32 سالهام قبولم نمیکردند.»
به نظر میرسد در جوامع سنتیتر مثل جامعهی ما، این معضل تا این حد عمیق و جدی نیست.
هر چند در اینجا نیز به برنامههای استعدایابی بها داده میشود و حرکت در مسیر زودشکوفایی مورد ستایش قرار میگیرد، اما مشکل آنقدرها عمیق نیست و احتمالا با ذکر چند نمونه از افراد موفق دیرشکوفا، میتوان به حل آن امیدوار بود.
به همین جهت، نکات فصل چهارم این کتاب بیش از سایر نکات برای ما جالب توجه هستند؛ در این فصل به توضیح و تبیین 6 نقطه قوت از افراد دیرشکوفا اشاره میشود که خود ما نیز به احتمال زیاد برای هر مورد، مصداق ها و نمونه هایی عینی در اطرافیانمان سراغ داریم.
بنابراین در بخش اول مقاله، به این فصل می پردازیم؛
فصل چهارم : ارزش صبر کردن دارد، شش نقطه قوت افراد دیرشکوفا
1-کنجکاوی
طرز تفکری که زودشکوفایی را ستایش می کند، از ما می خواهد که برای رشد سریع تر، کنجکاوی جوانی مان را با یک تمرکز قاطعانه مبادله کنیم.
2-شفقت
همدلی به معنای توانایی درک دیگران است اما شفقت یعنی پس ا درک دیگران بتوانیم راه حلی ری مشکل آنان بیابیم.
3-تاب آوری
تاب آوری ویژگی وصف ناپذیری است که به برخی افراد امکان می دهد در زندگی زمین بخورندو قوی تر از همیشه برخیزند.
4-خونسردی
خونسردی در اینجا به معنای آرامش ذهنی، خویشتنداری، و تعادل روحی به ویژه در موقعیتهای دشوار است.
5-بینش
بینش چیزی فراتر از ادراک جدید است. بینشهای ما نتیجهی بهره بردن از کتابخانهی کامل ذهن است که شامل تجربهها، الگوها و سوابق ماست و ایدهای باارزش پدید میآورد.
6-خرد
خرد عبارت است از «استدلال و شناخت بر اساس دانش و تجربه»
خرد، توانایی دیدن لایههایی از زندگی است که دیدن آنها در جوانی سختتر است زیرا پس از سالها فراز و نشیب و طی یک عمر رویارویی با چالشهای جدید به دست میآید.
هرکدام از این ویژگیها و تعاریف با مطالعهی نمونههایی که در کتاب ذکر شده، روشنتر و قابل پذیرشتر میشوند.
فاطمه ایمانی
18 / 3 / 03
یک پاسخ به “دیرتر بهتر است | دربارهی کتاب دیر شکوفاشدگان نوشتهی ریچ کارلگارد”
سلام وقت بخیر
موضوع جالبی داره کتاب و شما هم خوب تبیین کردید.